نامه ای به ورودی 98

ساخت وبلاگ

سلام دوستی که تو را نمی شناسم! امیدوارم حالت خوب باشد و ایام به کام و نمره میان ترم های ریاضی یک و فیزیک یک ات مورد قبولت باشد! گرچه می دانم احتمالا مثل ده سال پیش من چندان هم نمره ات مطابق انتظارت نبوده است. اشکال ندارد این نیز بگذرد.

راستش یکی از دوستان بنده را خفت نموده که بیا و پاره ای از تجاربت را تحت نامه ای به ورودی های امسال به عنوان روز دانشجو ارزانی دار باشد که به کار آید! با خودم چندی کلنجار رفتم تا دست به تایپ شدم اخر درست است که بنده نیز ده سال پیش دقیقا در پشت همین میزها و در همین ساختمان ها بوده ام و با اکثر همین اساتید گرامی درس گذرانده ام اما خیلی چیزها طی این ده سال تغییر پیدا کرده حداقل اش این است که انتگرال از دروس دبیرستان شما حذف شده:) از طرف دیگر من نمی توانم حتی برای ده سال قبل خودم توصیه ای داشته باشم و مثلا اگر ده سال قبل تصمیم متفاوت تری می گرفتم اکنون وضع بهتری داشتم مثل حرکت پرتابه که اگر سرعت اولیه و زاویه اولیه پرتابه و حتی مقاومت هوا اندکی تغییر پیدا کند پرتابه به نقطه دیگری سقوط خواهد کرد و شاید هم سقوط نکند و از جو زمین خارج شود!

خب با وجود دو دلیل بالا، پس چرا  می نویسم؟ چون یک جواب به نسبت قابل قبول و قابل تعمیم پیدا کردم که شاید نوشتنش خالی از لطف نباشد (خواندنش را شما باید قضاوت کنی!) مهم ترین مطلبی که طی این ده سال با بررسی میدانی تعداد زیادی از دوستام فهمیدم اینه که بیش تر بچه های شریف به شدت انسان های با استعداد و پر انرژی ای هستن در هر زمینه که وارد می شن (از علوم انسانی گرفته تا فعالیت های هنری و اجتماعی و فرهنگی) گل می کنن بخصوص اگه به جمع هایی خارج از دانشگاه وارد بشن. اما خب این همه استعدادهای متنوع و نبوغ خیلی هم خوب نیست بعد از مدتی دچار سردرگمی می شن و فکر می کنند حالا جایگاه اصلی شون کجاست چه کار باید بکنن؟ کجا حس بهتری دارن و مفید ترن؟ احتمالا مرحله بعد از این سردرگمی ها شروع مسیرهای متفاوتیه از تغییر رشته گرفته تا شروع جدی یک فعالیت جدی کنار درس دانشگاه و مرحله بعد هم معمولا یک اتفاق یکسانه بعد از مدتی دغدغه جدیدشون می رسه به جاهای سختش و معمولا رها می شه مگر این که این دغدغه جدید واقعا آگاهانه انتخاب شده باشه نه صرفا با نگاه کردن به ای که بقیه چه کارهایی می کنن و عه چه خوب منم برم امتحان کنم و خودش رو ملزم به انجام فعالیت جدیدی بکنه و بعد مدتی بفهمه خیلی هم جذاب نبوده. به عنوان شخصی که خودش بارها فعالیت های مختلفی رو تا با عمق کمی امتحان کرده و سردرگم تر شده خدمتت عرض کنم که بهترین راه اینه که 1.خودت و روحیه هاتت 2. توانمندی هات 3. نظام ارزشی ات  4. محدودیت های واقعی ات رو خوب بشناسی و طبق اون تصمیم بگیری این جوری هزینه های زمانی کمتری می دی و کمتر هم حس سرخوردگی پیدا می کنی. البته خیلی خوبه که این چهار مطلب رو در کنار یک مشاور خوب بررسی کنی که اطمینان نتیجه ات بیش تر باشه.

امیدوارم که مثل همیشه بهترین خودت باشی و از جوانی ات لذت ببری.

ای نور چشم من سخنی هست  گوش کن    چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن1

 


1. حافظ

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 209 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:38