شور جوانی در نگاهش موج می زند

ساخت وبلاگ
دلم می خواهد کنارش بنشینم تا از جنگ جهانی برایم بگوید و از تمام خاطرات زمان پهلوی و خاطرات مدرسه اش و از آشنایی اش با پدربزرگم و از تمام گذشته...همه اش را بارها شنیده ام اما برق نگاهش در هنگام باز گو کردن خاطرات را دوست دارم

 


خداحافظ نوشت: وقتی دکمه های مانتو اش را می بستم به زیر چشمی انحنای پشتش را می پاییدم که چه قدر بیش تر شده :(((( 

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 224 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 15:33