امروز بازهم با مقاله ها چشم تو چشم شدم! هرچی نگاه کردمشون از رو نرفتن...خورشید غروب کرد به سمت خونه راهی شدم از جلوی آتلیه رد شدم یک دفعه به سرم زد برم آتلیه عکس بگیرم!
من: سلام! تو دکورتون پنجره دارین؟
خانومه: نه
من: می شه دکور اسپرت تون رو ببینم؟
خانومه عکسا رو رو لب تاب باز کرد...یه در قدیمی تو دکور بود...