بیست سال

ساخت وبلاگ
پشت چرخ سفالگری نشسته بودم و با تنظیم سرعت عمودی دستانم با دور چرخ و نیز میزان فشار انگشت به گل درگیر بودم که مادر یکی از هنرجوهای میناکاری بعد از دقایقی خیره شدن گفت: دستان ظریفی داری. لبخند زدم و گفت: نوه من پارسال سفالگری میومد...خواستم بگویم شاید بیست سال بعد نیز مثل من روزگار وصل خویش را جویا شد و اگر بخت با او یار بود با اشتیاق گل را ازمیان انگشتانش عبور خواهد داد...


اصل نوشت: فکرش را هم نمی‌ کردم کلاس تئوری این همه جذاب باشه! گرچه کلا بحث را به حاشیه می بردم از هر دری سوالی می پرسیدم از امکان وجود یوزپلنگ در هفت هزار سال پیش در حوالی شهرمان گرفته تا انقاد به برخی سبک کاشی کاری های مساجد معروف شهر و نیز مفاهیم عرفانی کاشی کاری های صحت عتیق حرم امام رضا...

پانوشت: کلاس سفالگری معمولا کودکان را جذب می کنه و خانم های متشخص تری که نگران تمیزی لباسشان اند سفال برجسته یا مینا را انتخاب می کنند و من ترجیح دادم مینا و سفالگری را همزمان پیش ببرم گرچه شیوه کار استاد در سفال برجسته را هم نگاه می کنم!

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 249 تاريخ : چهارشنبه 3 مرداد 1397 ساعت: 16:28