اتاق یا کارگاه یا...

ساخت وبلاگ
چند وقت پیش یکی از دوستام که عکس چند تا از کارهای مثلا هنری ام رو دیده بود ازم پرسید می شه چند تا عکس از اتاقت بفرستی ببینم؟ تصورش این بود که اگر کسی بلد باشه چندتا کار ذوقی انجام بده حتما اتاق با سلیقه ای داره!

در حال حاضر یکی از زمان هایی است که اتاقم شده است کارگاه هنر. جای پا گذاشتن نیست و تمام زمین پر است از انواع مقوا، لوازم گلدوزی، ابزارهای چرم دوزی از قبل مشته و فندک اتمی، رنگ آکرلیک، اتو و لایی چسب و پارچه و...

اگر کسی اتاقم را دیده باشد شاید برایش سوال پیش بیاید که چرا زمین؟ مگر نصفه میز پینگ پنگ که به جای میز تحریر وسط اتاقم به دیوار زیر پنجره تکیه زده، مساحت کافی ندارد؟! در جواب باید بگم که روی بخشی از سطح میزم جاکتابی طراحی خودم قرار داره و باقی مساحتش پر است از کتاب و دوگلدان، لب تاب.  دیگر این که هیچ میزی مناسب برای کارهای خشن مثل کوبیدن و بریدن با کاتر و سوزاندن نیست. بخصوص اگر رومیزی قابل اشتعال داشته باشه.

آن روز این خواسته دوستم را به دلیل خجالت پاسخ ندادم اما هر قدر با خودم غور کردم دیدم که از چه رو خجالت؟ اتاقم ترکیب است از لوازم مورد نیاز علم و هنر و ورزش و روزمره. تنها جایی نظمش به هم نمی ریزد که فعالیتی در آن صورت نگیرد و گرنه هر نوع فعالیتی یک آنتروپی ذاتی در پی دارد.

 


اصل نوشت: تمام این نتایج فلسفی حاصل از اینه که حوصله ندارم وسایلم را بعد از اتمام یک کار جمع کنم که حداقل جایی برای نماز خواندنم باشد! ترجیح می دهم به اثر خلق شده نگاه کنم و در معادلات زندگی ام به دنبال ضریب وزن مناسب  هنر و علم در کنار هم باشم گرچه با توجه به این که یازده روز تا مصاحبه مانده باید ضریب را  به طور موضعی صفر و یک در نظر بگیرم البته اگر ترکیب خطی باشد!

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 250 تاريخ : چهارشنبه 3 مرداد 1397 ساعت: 16:28