درخت

ساخت وبلاگ

روی نیمکت زیر درخت بلند قامت چنار با برگ های سبز بهاری دراز کشیده ام و فکر می کنم که چرا دریا مثل بزرگی و صبوری است. دریا هیچ تلاشی برای مقابله با چالشی نکرده است و فقط خود را رها ساخته تا میدان گرانشی آن را به هر شکلی که باید، بسازد. در واقع تنها کمترین اندرکنش با جاذبه را حفظ کرده است. اما درخت از همان ابتدا تصمیم گرفت دقیقا مقابله کند و به سمتی برود که جاذبه را شکست دهد. از زمانی که نهالی بود روی پای خودش ایستاد و به قدر وسعش دست ها را به سمت آسمان جاری ساخت، به سمت آسمانی که فکر می کرد خیلی نزدیک تر از آنی است که شاید بعدها فهمید. حالا قدش بلند شده و کوچک ترین نسیمی شاخه هایش را می لرزاند ولی این لغزش به معنای صبور نبودنش نیست او چنان صبری حین تلاش در برابر گرانش به خرج داده که اکنون به این ارتفاع رسیده و حالا شاید شاخه های بالایی اش دیگر تاب مقابله با تند باد را ندارد ولی برای رسیدن به آسمان ابایی ندارد که بخشی از وجودش را قربانی کند. حتی اگر شاخه هایش هم در طوفان بشکند او همچنان به آسمان می اندیشد دوباره از جای شکسته شاخه ای جوانه می زند تا صبورانه و به قدری که می تواند به آسمان نزدیک تر شود حتی اگر شده چند میلی متر دیگر. اما دریا فقط گیسوانش را رها ساخته تا نکند روزی بخواهد بر جاذبه غلبه کند. اگر تند بادی گیسوانش را قدری پریشان سازد و به سمت آسمان برد خودش را فرو می کشد تا نکند جاذبه بفهمد که او ممکن است بخواهد اندکی فرمان نبرد. دریا آرام است اما آرامشی ناشی از کنار کشیدن ناشی از تلاش نکردن ناشی از سرسپردن به گرانش.


پا نوشت: وقتی امتحان گرانش ده روز دیگه است...

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 21 خرداد 1398 ساعت: 10:10